سال که نیکواست ازآغازش پیداست
امروز آسمان هلسینکی افتابی بود وهفته اول سال نودرفنلند رنگ دیگر
بخود دارد و زمین جامه سپید پوشیده است بهاردیدار آوآرگان در فنلند با
نوید هنر داودی همراه است و خبربرگزاری کنسرت سرخوش درهلسینکی دست بدست می گردد.
پانزده سال پیش بود که که سرخوش را درتهران دیدم و با جمع دوستان ومشتاقان سرخوش به میدان هوای مهرآباد به استقبالش رفتیم .کنسرت تهران و سالون دوازده هزار نفری میدان ازادی درآسمان خاطره و رودبار زندگی هموطنان مهاجر حک گردید ودربرگه خاطرات ما جاری است آن روزهای غریب و پراز امید همواره یاد و خاطره اش درکلبه زندگی مان درگردش است واینک باردیگرپس از سال ها دوری یاد آن دیدار ها وخاطرات کهن تازه میشود و سالون بزرگ ساختمان فرهنگی شهر هلسینکی، رسیدن سرخوش را لحظه شماری می کند
پانزده سال پیش بود که که سرخوش را درتهران دیدم و با جمع دوستان ومشتاقان سرخوش به میدان هوای مهرآباد به استقبالش رفتیم .کنسرت تهران و سالون دوازده هزار نفری میدان ازادی درآسمان خاطره و رودبار زندگی هموطنان مهاجر حک گردید ودربرگه خاطرات ما جاری است آن روزهای غریب و پراز امید همواره یاد و خاطره اش درکلبه زندگی مان درگردش است واینک باردیگرپس از سال ها دوری یاد آن دیدار ها وخاطرات کهن تازه میشود و سالون بزرگ ساختمان فرهنگی شهر هلسینکی، رسیدن سرخوش را لحظه شماری می کند
اینک که بیاد انروزهانشسته ام وآن خاطره تابناک یاد آور روزهای شگفت وهولناک تاریخ یک مردم است بیاد می اورم که او در روزهای دشوار وبیکسی یارو یاورما بود و رفیق شفیق بی ریای مردم بود با اهنگ حماسی اش به سنگرداران نوید رهایی میداد ورسم استادگی آیین ازادی و شوراستادگی می افرید وشعوربودن و راز ماندن و روح برادری راگسترش می داد واژه های ناب را درقهرحنجره اش دانه دانه کلمه و کلام می کرد وکلام و واژه ها ازته دل فریاد می شد ودرشهر آرزوها مان با قدرت کلمه ی بودن فرود می امد و در قلب امید ها می تپید یاد تان هست که داود در شرح روزگار گلویش آهنگ غریو غروربود و غریو زندگی برپا می کرد واژه ها ودخمه های تاردلش درقامت هر کوه و برزنی شوری می افگند و در شراره آهنگ و نوای تفنگ و کلک قلم خود ندای دیگر بود و تار دمبوره اش پژواک دره ها وقله ها هم پای عقاب ها بود وگاهی ازپشت کوه نا امیدی ها می امد ودرکوه سحر می نشست با طلوع خورشید طالع مردم می دید وگل امید می گاشت....
درجهان اوارگی همواره بیاد روزهای هستم که در آنروزها زمین زمان همدلی مردم بود وکل امید دردلها می تپید و درقامت نگاه ها صداقت کردارمی درخشید ودربزم اثار گل پاکی ها می رویید وزمین وزمان درهمدلی مردم نموداشت ودر آیینه عدالت خواهان حق فریاد می شد ودرآسمان دوستان وهمرزمان راستیها وپاکی ها سوسومی کرد و درکوچه های کابل وکوه آسمایی قامت مردی را درمقابل داشت که زمین زمان نابربری و خباثت نا کسان ازهیبتش می لرزید اوخود چشمه سارامید ها بود و جوی بار ارزوها شد.
درهلسینکی بارهها دورهم نشستیم واز چگونگی وتدارک کنسرت سرخوش درفنلند رایزنی ها شد از امدن ایشان درفنلند سخن گفتیم ویک بار چنان به قصد ونیت مان نزدیک شده بودیم که دوستان علاقه مندانش پرمی کشیدند و دیدن و شنیدن سرخوش را لحظه شماری میکردند.
امادریغ که دست حوادث وچرخ رزگارآوارگی ما را درآنروزها وسالهای چند گانگی یاری نکرد ونیت ما بانامرادی های زمانه قد نگرفت ودرآن شوق و برپایی کنسرت آب سرد پاشید ولی دوستان علاقه مندان صدا وسرود داودی دراین ملک ازبرپایی کنسرت هزگز نومید نشدند برای برگزاری کنسرت ازهرگوشه صدای بگوش می رسید درتنوع نگاه ها ایده ها زیبایی دارد درتنوع نگاه است که ازهرقامت وسلیقه ای گل امید می رویند اینک که برپایی کنسرت درتنوع و نگاه جمعی شکوفه کرده است همه ارج گزاراین محفل و صدا و نوای داودی هستند وهستیم واینگونه رسم برپایی محفل فرهنگی وهنری همواره پرکهرباشد هرچند که دربعضی نگاه های برگزاری کنسرت ، نیت حضرت جیب مطرح است ولی درکل این امرنیکی است واین خود کار را سهولت می بخشد و دروضعیت و وسعت کنسرت ممد بوده است واینگونه ممدها برای هنردوستان خیربرکتی هم دارد و بزم هنر روح بخش جان افزا است و خیربرکتش برحال واحوال همه می رسند دراصل رخ دیدار و قامت کلام مطرح است واین خود رنگ وبوی دیگرازعالم هنردارد واین رسم وبرپایی مجلس فرهنگی و هنری با آوای داودی گسترده و پایداروماندگارباشد.
درفنلند ازهردست ونگاهی که می امدن ورق برگزاری کنسرت را می گرفت وقلم به رخ آوای دوست می کشید ما ان دست را بگرمیی تام می فشردیم وهمراهی می کردم واینک که آن ایده محقق شده است و آرزوی برگزاری کنسرت در هلسینکی فراهم گردیده وآمدن سرخوش هم درفنلند قطعی شده است سال وماه هم نو و تازه هستند وزمان دیدارداودی هم قامتش کوتاه ترازگذشته است وروز کنسرت هم نزدیک ونزدیکترمی گردد همه ی این روزها وتلاش ها دراجرای کنسرت نیکو است.
دراین فصل سال هوای فنلند معمولن سرداست وهوا تاریک وابری است و روزها هم بسیار کوتاه است واصلن قهر زمستان است اما امسال به میمنت نوای داودی این روزها آسمان شهر آبی است ونوید هواشناسی خوب است قامت زمین جامه سپید پوشیده است آفتاب می درخشد وگل روشنایی درچشم امید بهاردیدارها گل کرده است بهارزیبای دیدن وشنیدن پیش رو است و سال نو وبهار زندگی با هنرداودی خجسه باد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر