لحظه ها بدرقه راه سبز تان

به صفحه لحظه ها خوش آمدید؛ لحظه ها، نگاهی به دیروز و امروز دارد به امید عدالت ،آزادی وآگاهی فلش می زند. لحظه ها برای یاد و مشق زندگی به میان امده است.

۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

یادی از یک روز آفتابی


دست‌یابی به البوم خاطرات نگاهم را به قطعه عکسی میخ‌کوب کرد که هفده سال از عمر آن می‌گذرد. جلوه‌های آن روز و لحظه‌های آن پیش چشمانم حلقه زد. با خود فکر می‌کردم که عقربه‌ی زمان چه با شتاب می‌گذرد و آدمی در این گذر زمان، با کوله‌باری از خاطره‌ها می‌ماند. یادم آمد که هفده سال از آن روز آفتابی گذشته است.


یاد آن لحظه‌های خون‌فام مقاومت و عدالت‌خواهی بخیر. هر سال در چنین هنگامه‌ای است که لحظه‌های آن، و روز آفتابی‌اش پیش چشمانم می چرخد. هرچه زمان می‌گذرد به عمق خاطره و تاریخی بودن آن بیشتر فرو می‌روم. در چنین روزی بود که میز بان اولین نمایشگاه عکاسی‌ام در غرب کا بل شدم. از افتتاح و ایجاد این نمایشگاه، اکنون هفده سال گذشته است. هفده سال؛ سال‌ها، ماه‌ها، فصل‌ها با تابستان و زمستان و بهار و خزانش، به کرات آمدند و رفتند. اما آن آفتاب که با دست‌هایش نمایشگاه عکس‌ام را افتتاح کرد و گرما بخشید، بعد از غروب خونین‌اش در افق ناکران مند کشور، دیگر طلوع نکرد و هرگز سرزمین «پامیر» و «هندوکش» و «بابا» شاهد طلوع دیگر بارش نشد. اینک حسرت گرمای او در هر دلی خانه کرده است و از فروغ آن روزش هر کسی به توان ظرف خود جام امید و آرزو سر می‌کشد.


 نیمه‌ی اول ماه سنبله 1372 بود. آن لحظه و آن لبخند «آفتاب» بر شانه‌های «پامیر» و «بابا» تکرار ناشدنی است. اینک که از آن روز مدت‌ها می‌گذرد، همچنان در شعاع کره‌ای وجود آن خورشید تابناک زنده و گرمیم. سال‌های پار و لحظه‌هایی به یاد مان است که از آسمان کا بل، به زمین غرب کابل باران گلوله و توپ و تانک می‌بارید، بم و انفجار دهشت‌ناک بود. جوی خون از هر کوه و کوچه‌ای جاری بود. کوچه‌ها، خانه‌های سوخته و گلی غرب کابل، بوی خون و خا کستر می‌داد. گورستان، معماری شهر بود.

آ ن لحظه‌ها، با وجود صد‌ها مصیبت و رنج بیکرانش بر خلایق رفت، ولی آن مصیبت عظیم راه رفعت و سعادت را گشود و فراروی ملت نهاد. آن ندا و منطق انسانی مقاومت برای عدالت‌خواهان دستاورد سترک است. روزهای دشوار و آن همبستگی مردم شکوه آ فرید، آثار مبارزان با هم‌سویی بی‌نظیر هزاره‌ها مایه‌ی حیات شد. آن یگانگی و مبارزه احیای هویت نام گرفت و پیام محوری شان همان بود که دیگر در این ملک هزاره بودن / انسان بودن جرم نباشد.

مردم آگاهانه و با خردمندی «بابه» را همراهی کردند و به پای حق و قربان‌گاه عدالت ایستاده ماندند. هرچند برای تحقق عدالت غریبانه جان ‌می‌دادند، اما با کمال میل جان و مال خود را هدیه‌ی حق می‌کردند. مردم برای احیای هویت و تحقق عدالت و ارزش‌های انسانی رزمیدند. اراده‌‌ی مردم آهنین بود، در زیر فشار توپ و گلوله چون کوه آسمایی استوار ماند. در آتش انفجار ذوب نشد و وفادارای خود به سنگر عدالت را فراموش نکرد. مردم با زیرکی و هوشیاری خاص به وسوسه‌ها تن ندادند و در تیرگی گردبادها و وعده و وعیدها هدف و راه و رهبر را گم نکرند.

سخن از عدالت، حرمت انسان، عزت مردم و عدالت اجتماعی بود. رهبر مزاری صادقانه سخن می‌گفت و برای همه‌ی شهروندان حقوق برابر و برادروار می‌خواست. متین بود، باصلابت، بی‌ریا و ساده می‌زیست. خانه‌ی او درگاه مردم و پایگاه مقاومت خلق بود. صداقت و صلابت بی‌مثال او زبانزد خاص و عام بود. او درد و خواست محرومان را خوب می‌دا نست. وارث برده‌ها، کله‌منارها و زندان‌های مخوف استبداد بود. بابه رمز مقاومت برای عدالت بود. محور وحدت ملی و سنگر ملیت‌های محکوم بود. او شهید وحدت ملی شد و از سایه‌ اعتماد خنجر خورد. بابه نقطه‌ی ثقل مقاومت علیه بی‌عدالتی و تمامیت‌خواهی بود. سخن آفتاب امید، از برابری، برادری و عدالت بود. او می‌گفت: افغانستان خانه‌ی مشترک ما است، هرکس که اهل این کشور باشد، حق دارد در این خانه زندگی کند و حقوق برابر و برادرانه داشته باشد....

اما طرا‌حان جنگ و آزمندان تمامیت‌ خواه، آسمان آبی غرب کا بل را با دود و باروت خط خطی می‌کردند. دیو آزمندی از زمین و زمان، دهن مرگ گشوده بود، انفجارهای پیاپی مرگ می‌کاشت. در چنین لحظه‌های پر از التهاب کابل، من شاهد برگزاری اولین نمایشگاه عکا سی‌ام بودم. نمایشگاهی که با همکاری دوستان، فرهنگیان، هنرمندان، محصلین و.... شکل گرفت و ماندگار گشت.


نمایشگاه با صدها قطعه عکس در سایزهای مختلف مزین شده بود. هر بخش نمایشگاه آماده‌ی پذیرایی چشمان حق‌بین و گام‌های استوار مردان و زنان آن خطه‌ی روزگار بود. عکس‌ها از چشم دوربین روایت زندگی می‌کرد. نگاه عکاس، وضعیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی آنروز غرب کابل را بازتاب می‌داد. کارته سه، تعمیر دومنزله‌ی انجمن محصلین میزبان آن روز خوب نمایشگاه عکس به نام «وحدت و مقاومت» بود.

هنگام افتتاح و بازدید نمایشگاه نوای موسیقی بی‌کلام بغزض گلو را می‌شکست. با نگاه تصویر ذره ذره سینه‌ی کلمه شکافته می‌شد، واژه‌ها به هر آهنگی کلمه - جمله شده و با زمزمه‌ی ریتم موسیقی روان می‌شد. طنین آواز «داود سرخوش» و... قدم‌ها را به هر قطعه عکسی همراهی می کرد. تصویر نگاه‌ها را در فراسوی جنگ به هم می‌دوخت. زندگی را در عمق جلوه‌های ناپیدا فرو می‌نشاند.

دفتر یادبود نمایشگاه ناگفته‌های فروانی را با خود داشت. دریغ که آن نظرات و امضاهای ماندگار را جنگ از ما گرفت و در کام بی‌شمار حوادث غرق کرد. هنوز هم امیدوارم که روزی این یکی نیز از زیر آوارها، هویدا شود. به اذعان بازدیدکنندگان که در دفتر یادداشت نوشته بودند، حکایت بی‌نظیر بودن نمایشگاه مایه‌ی مبا هات بود.

 
زمان نمایشگاه، همگام با بابه مزاری، مردم فرهنگ‌دوست و دیگر شخصیت‌های مختلف فرهنگی سیاسی، نظامی، اجتماعی و... از عکس‌های نمایشگاه دیدن کردند. حضور گرم علاقه‌مندان به هنر، بی‌مانند بود. هرچند آن دیدار با تهدید گلوله‌ها، انفجارها، و بیم مرگ توأم بود، ولی برغم آنهمه خطر، نمایشگاه عکس «وحدت و مقاومت» با حضور گرم مردم، مسئولین امور وقت، زنان، مردان، معلمین و بچه‌های مکتب استقبال شد.

آن نمایشگاه عکس تاریخی است، زیرا در شرایط جنگ و حضور «بابه» افتتاح شده است و با دستان پرصلابت او نواربرداری گردید. لذا این روز، روز مبارک است برای آیدیای تاریخ مصور. از طرفی آن حضور؛ افتخار و پاداش کار شبانه‌روزی‌ام است. در عمر تصویرنگاری مقاومت، عزم و استواری همکاران بصری نشراتی‌ام بی‌مانند است . برای آنها به جز ثبت لحظه‌های تاریخ، هیچ چشمداشتی از نام و نان وجود نداشت. ارزش هویت و تصویرنگاری مقاومت مردم خود افتخاری است بزرگ؛ و افتخار دیگر من این بود که در روز نمایشگاه با یارن فرهنگ و هنر عکاسی شانه به شانه‌ی بابه و دیگر رزم‌آوران زنده‌یاد می‌گشتم و از دانه دانه عکس‌ها برای بابه و مردم خوب خود قصه می‌کردم....


بی‌تردید آن لحظه‌ها از بهترین لحظه‌های عمر و کار تصویری‌ام بوده و هست، که فراموش ناشدنی و تکرارناپذیر است. اکنون سال‌ها از آن روز و آن لحظه‌ها می‌گذرد، ولی به خاطر جاودانگی آن ایام و لحظه‌های شیرین، بار دیگر به پیشواز یاد و نگاه تاریخ مصور آمده است. نسخه‌ای از فلم آن لحظه‌ها از گزند حوادث جنگ، خاکستر ویرانی، مرزهای آوارگی و روزگار بد اسارت مصئون مانده و به دستم رسیده است. هرچند این نسخه اندک و آنهم پراکنده است، ولی نشانه‌ی یک کار و اثر یک دوره‌ی خاص است. بدین لحاظ بار دیگر پس از 17 سال برای یاد و تجدید خاطره برای اولین بار تذکر می‌یابد.

امید است که در آینده بتوانم گزارش ویدیویی و تصویری این نمایشگاه عکس و دیگر لحظه‌ها و صحنه‌هایی از آن فصل زندگی‌ام را به لطف دنیای دیجیتال به دسترس علاقه‌مندان مقاومت کابل قرار دهم. یقین که در این مسیر کاستی‌ها را با چشم اغماض دیده لحظه‌ای با نگاهی دیگر، به یا د آن لحظه‌های جاویدانه با هم باشیم.

به روح پاک رهبر شهید «بابه مزاری» و سایر شهدای عزیز مقاومت عدالت‌خواهی سلام و درود می‌فرستم. همچنین درود به به روح پاک غلام علی شهید که در روز های نمایشگاه و در آغاز جوانی‌اش به خاک و خون غلطید. جای آن عزیز در بخش کتاب پوستر و نشریه‌ی نمایشگاه برای ابد خالی شد. اینک که در این تابستان و بهار زندگی دیگر جای شهیدان خالی است، بدینسان یاد و خاطره‌ی تابناک شهیدان و لحظه‌های جاویدانه را گرامی می‌داریم. از بازدیدکنندگان نمایشگاه که تعداد زیادی از آن معززین که در روز افتتاح نمایشگاه حضورداشت دیگر در میان ما نیستند. برای یکایک شان ا ز دربار حق جنت برین تمنا می‌نمایم.

 
دوستان و باز دید کنندگان آن نمایشگاه عکاسی که در قید حیا ت اند و بهار عمر شان سبز، در هر قاره ای از این کره‌ی خا کی که هستند شادکام باشند. دوستان اگر دسترسی به انترنت دارند رجامندم که بار دیگر از ابراز نظر و داشته‌های خاطره‌ی خود، دریغ ننمایند. تا باشد که در عصر دیجیتال نیز شاهد یک آرشیف زنده از تاریخ مصور غرب کا بل و مردم عزیز خود با شیم.
هر کسی اگر از نشرات تصویری، ویدیویی، مواد فرهنگی دیگری مانند عکس و یا نیگاتیف فیلم و یا نشریه‌ای از آن دوره را دارید و یادی از آن روزهای زنده‌ی مقاومت می‌کند، لطف نموده با من در تماس شوید. پیشاپیش از نظرات سازنده و محبت‌آمیز تان سپاس‌مندم. دست‌های پرمهر یکایک‌تان را می‌فشارم. به امید تحقق حق و عدالت در افغانستان.

 در آخر این یادداشت لازم می‌دانم که از کلیه‌ دوستان و عزیزانی که در ایجاد نمایشگاه، و یا در باروری خاطرات آن با من همکاری نمودند، به خصوص دوستان کمیته ی فرهنکی و انجمن اسلامی محصلین و جوانان، گروه سرود و سایر عزیزانی که هر کدام با هنر و توان خردمندانه‌ی خود سهمی گرفتند و برای پربار شدن آن نمایشگاه و یادآوری امروزی آن تلاش کردند و نظر دوستانه ومنتقدانه دادند، اظهار تشکر و قدردانی نمایم. امروز که فرصت باز نشر آن را یافته و به سال‌یاد آن نشسته ام، به یکایک آن عزیزان درود می‌فرستم. کمال سپاس و قدردانی‌ام را صمیمانه ابراز می‌دارم.

ایام به کام همه‌ی تان، شاد و بانشاط باشد



















- هرنوع بهره گیری ازمتن یا عکس این وبلاک با ذکرمنبع و نام صا حب اثربلا مانع است.

.................................

استاد یزدانی، کاندید مستقل ولسی جرگه د رولایت کا بل

۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

جمعه خونین

کابل - اولین جمعه خونین ماه رمضان 1389


 

 

 



...............................

 دیروز بهسود، امروز کابل ، فردا کجا ؟!

.....
 عکس ها بر گرفته از: جهوری سکوت . کا بل پرس .





۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

استاد یزدانی، کاندید مستقل ولسی جرگه د رولایت کا بل

عکس از: پ.ن.
کا بل 1388

..............


پيام استاد حاج کاظم یزدانی به ملت شريف و پاك نهاد افغانستان به مناسبت انتخابات سر نوشت ساز پارلمانی 1389
..............................................
........................
 .........


به نام خداي كرامت بخش و تعالي دهنده انسانها


وطنداران غيور و سر بلند! اينك كه در آستانة انتخابات ولسي جرگه قرار داريم، سعي كنيد كساني را روانه خانة ملت كنيد كه نماينده واقعي شما باشند و با سر نوشت شما معامله نكنند و از علم و دانش ، صداقت و دلسوزی بهرمند بوده وسخني براي گفتن و انديشه اي براي تغيير اوضاع نابسامان كنوني در سر داشته باشند.


هموطنان گرامي! همان طور كه في الجمله از اوضاع سياسي- اجتماعي و پيشرفتهاي خيره كننده بسياري از كشور هاي معاصر كم و بیش اطلاع داريد، كه بعضاً پيشينه تاريخي و فرهنگي چنداني هم ندارند، ولي در سايه وحدت و همبستگي ملي، رفع تعصبات قومي و نژادي، تصويب قوانين مفيد و كار آمد و پيروي از آنها و سپردن كارهاي سياسي و اجتماعي به افراد شايسته و كاردان و طرد افراد شياد، رياكار و عوام فريب از پست و مقامهاي اجتماعي، روز به روز به پيشرفتها و ترقيات تازه و تازه تري نايل شده، و باز در تلاش فتح قلل شا مخ علم و صنعت مي باشند.


اما كشور عزيز و ستمديده ما با آن همه سابقه درخشان تاريخي كه در روزگار كوشانيان، و بعد از ظهوراسلام در عصر پرابهت غزنويان و سپس تيموريان، يكي از مراكز دانش، تمدن و هنر در قاره بزرگ آسيا به شمار مي آمد، اينك در دوسه قرن اخير، به دليل سلطه اميران ستمگر و انحصار طلب و خانه جنگي هاي و تشديد تعصبات قومي و راكد ماندن سرمايه هاي فكري و مغزي و تهي شدن كشور از شخصيت هاي لايق و كاردان و دوري عامه مردم و سياست بازان از مكتب حيات بخش قران و غلبه يافتن بازار سحر و افسون و نفوذ جاسوسان كشور هاي خارجي و بخصوص همسايگان و ترويج مفاسد اجتماعي توسط آنان و غفلت مردم و دولت از طرح هاي بزرگ و سازنده، اينك به يكي از عقب مانده ترين كشور هاي جهان تنزل مقام پيدا كرده است، به قسمي كه هرگاه نامي از اين سرزمين در ميان ديگر كشور هاي جهان ذكر شود. فقر ، فلاكت، فساد اداري، تخريب و ترور و توليد مواد مخدر از آن در ذهن ها تداعي مي شود.


هموطنان! هر نوع سكوت، غفلت و بي تفاوتي در برابر اين همه ناملايمات ، خيانت به كشور، ملت و نسل هاي آينده خواهد بود.


بياييد دست به دست هم داده عليه هر چه تباهي، ناپاكي، تبعيض، رياكاري و ديگر مفاسد است، به پا خواسته بيشتر از اين اجازه ندهيم كه سرنوشت ما و فرزندان و نسل هاي آينده ما بازيچه دست نا اهلان گردد.


بياييد يأس و نا اميدي را از خود دور كنيم.


بشر اگر با وحدت و همدلي وعزم راسخ به انجام كاري تصمیم قاطع بگیرد، پيروز خواهد شد. خصوصاً در ريشه كن ساختن آفات اجتماعي كه خداوند نيز كمك خود را از ما دريغ نخواهد كرد.‌« اِنْ تَنْصُرُو اللهَ يَنْصُرْ كُمْ» اگر خدا را ياري كنيد، خداوند نيز شما را ياري خواهد كرد.


برادران و خواهران!


پارلمان جايي است كه سرنوشت سياسي جامعه از همانجا رقم مي خورد و شما با انتخاب شايسته ترين، دلسوز ترين وآگاه ترين افراد براي ولسي جرگه عملاً در مبارزه عليه ناپاكيها و مفاسد اجتماعي نقش شايسته اي ايفا كنيد و با انتخاب تان برای کسانی که فکر نو، سخن تازه، طرح و نفشۀ جدید و خلاصه گفتنی های امید بخش برای بهبود و تغییر جامعه دارند، زمینه کار و تبارز را فراهم سازید.


بيا تا جهان را به بد نسپريم - به نيكي همه دست همت بريم.


و السلام. 3/4/89-
كابل، كاظم يزداني
..................
ستاد مردمی انتخاباتی استاد یزدانی

به امید ی امنیت


    خزان 2007 بود که  نمایشگاهی در تالار نمایشگاه "ویلا وی مله" در شهر هوینکا  دایر گردید.از من نیز دعوت شد که در آن شرکت کنم . یک بخشی ا زنمایشگاه به عکس های من اختصاص داده شد .
  
بسیارعلاقه مند بودم که صفحه ای به اسم وآدرس مشخص  داشته باشم تا زمان نمایشگاه را از طریق انتر نت همگانی کنم . با علاقه مندی زیاد در سدد ایجاد سایتی شدم و حتی نام انرا نیز چنین انتخاب کرده بودم  (نگاه ) این نام  از زمان های دور در ایجاد یک رسانه مد نظر بود. سال نود هشت  به مسول هفته نامه وحدت گفتم که نام مرا  د ر استفاده عکس ها " نگاه" بنویس ولی این تقا ضا نا نویشته ماند . دلیل داشتن صفحه انتر نت  این بود که  دست داشته ها یم را به کمک دوستان گرد آ وری نموده بصورت تدوین شده قا بل استفاده باشد .


  قصد ساختن صفحه ی  تا کنون محقق نشد ه است این گپ  دلایل زیادی  ندارد مقدمات  را فراهم کرده بودم  دامنه و فضا آماده شده بود .  در جستجوی ساختن صفحه  بودم این قصد و نیت را با دوستان درمیان گذاشتم . بعضی دوستان خوب با سلیقه وعده ساختن انرا  دادند.از شنیدن آن  خبر بسیار خرسند شدم،  ولی  از ان زمان تا حا لا  مدت ها میگذرد متاسفانه هنوز که هنوز است آن خواست و وعده تحقق نیافته است 
.
   اما اصل قضیه  عدم  امکا نات ، دست رسی به  فنون ،علم روز، زبان فنی، ادبی  و زنده  رو ز بوده است . اکنون که  امکا نات و سهولت استفاده  وبلاک  اسانترشده و سرویس دهی  بهتراز سالهای گذشته است. من نیز از این فرصت بهره گرفته به این صفحه  قدم های تمرینی را برمی دارم.. کاستی ها را با  نگاه اغماض نگریسته به اصلاح  و کمال آن ممدم باشید.
 
   حال با تمام کاستی های که هست  صرف برای " یاد"  و یاد گیری امده ام،  این فضا تمرینی باشد برا ی خود م . حالا این چند قاب عکس را  که د روا قع  یاد گذشته است  با شما در میان می گذارم . 

   از بد شانسی یا خوش بختی  روز گار است که از کا روان رفتگان باز مانده ام . ولی  خر سندم که  تا هنوز کار های تصویری ام راوی روز های مقاومت  و با به مزاری است ، به آگاهی بخشی  دوران مقا ومت  چشم برهان  مردم  ما  هست . هرچند بعضی بهره گیران  اثردر هیچ عرصه ای یاد از خالق آن  نکرده و نمی کند . از همه بد ترحالا خود از بهره گیری آن محرومم . بلکه دیده شده از آن دست داشته ها مستند ها به نام خود سا خته اند و می سا زند. به هر صورت  من راضی ام از اینکه هنوز بخشی از ان دست داشت ها همچنان روایت گر وا قعی مقاومت است.



صفحه  لحظه ها؛ نگاهی به دیروز و امروز دارد، به امیدی تحقق عدالت  آزادی آگاهی  فلش می زند و لحظه ها را با نگاه انسانی دیده و باز تاب می دهد.


..........................











نمایشگاه عکس به موضوع حقوق بشر

      خانم سیما سمر رییس کمسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، در بهارسال 2006  مهمان دولت فینلند بود.  هنگام  حضور ایشان در فینلند سیمیناری به موضوع حقوق بشر در دانشگاه "تورکو"  بر گزارکردید. در این سیمینار خانم "سیما سمر" یکی ازمهمانان اصلی و سخنران آن سمیناربود.
      همزمان با رو ز سیمینار، در دانشگاه "تورکو" دست اندرکاران سمینار نمایشگاه دایرکرده بود. در این نمایشگاه  از افغانستان  عکسهای اینجانب ، به موضوع   "حقوق بشر"  به همکاری وزارت امور خارجه فینلند و کا نون افغانستانی های فینلند حضور داشت. اساتید دانشجویان و اشتراک کنندگان سیمینار ازنمایشگاه عکس دیدن کردند.


موضوع نمایشکاه عکس  : حقوق بشر







©

هرنوع بهره گیری ازمتن یا عکس این وبلاک با ذکرمنبع و یا نام صا حب اثر بلا ما نع است

Kuvien ja kirjoitusten kopiointi ilman tekijän nimeä on ehdottomasti kielletty